ترجمه ۱۲۲ـ و کسانى که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند، به زودى آنان را در باغ هائى از بهشت وارد مى کنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کیست که در گفتار و وعده هایش، از خدا صادق تر باشد؟!
تفسیر در آیات گذشته چنین خواندیم: کسانى که شیطان را ولىّ خود انتخاب کنند، در زیان آشکارى هستند، شیطان به آنها وعده دروغین مى دهد و با آرزوها سرگرم مى سازد، و وعده شیطان جز فریب و مکر نیست، در برابر آنها در این آیه، سرانجام کار افراد با ایمان بدین گونه بیان شده: «آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به زودى آنان را در باغ هائى از بهشت وارد مى سازیم که نهرها از زیر درختان آن مى گذرد» (وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ). این نعمت همانند نعمت هاى این دنیا زودگذر و ناپایدار نیست، بلکه «مؤمنان براى همیشه آن را خواهند داشت» (خالِدینَ فیها أَبَداً). این وعده همانند وعده هاى دروغین شیطان نیست، بلکه «وعده اى است حقیقى و از ناحیه خدا» (وَعْدَ اللّهِ حَقّاً). بدیهى است: «هیچ کس نمى تواند صادق تر از خدا در وعده ها و سخنانش باشد» (وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قیلاً). زیرا تخلف از وعده، یا به خاطر ناتوانى است، یا جهل، و یا نیاز، که تمام اینها از ساحت مقدس او دور است.
در این روز امام حسن عسکری علیه السلام برای وفا به وعده ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طیُّ الأرض از سامّرا به جرجان تشریف فرما شدند. (۱)
جعفر بن شریف می گوید :
سالی قصد حجّ کردم، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری علیه السلام در سامّرا رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می رساندم.
خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند :
«به مبارک؛ خادم بده».
جعفر بن شریف می گوید : انجام دادم و بیرون آمدم، و به آن حضرت گفتم :
«شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند».
امام علیه السلام فرمود :
مگر بعد از مراسم حجّ به جرجان بر نمی گردی ؟
عرض کردم : بر می گردم.
فرمودند :
۱۷۰ روز دیگر اوّلِ روز جمعه سوّم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت.
خداوند متعال تو را و آن چه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولّد می شود؛ نام او را «صَلت» بگذار، که خداوند به زودی او را به حدّ کمال می رساند و از اولیاء ما خواهد بود.
من گفتم :
یا بن رسول الله، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت های الهی است.
امام علیه السلام فرمودند :
«خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الأعضاء روزی فرماید که قائل به حقّ باشد. به ابراهیم بگو : حسن بن علی می گوید : نام پسر خود را احمد بگذار».
راوی می گوید :
از خدمت حضرت مرخّص شدم و حجّ رفتم و باز گشتم، و در روزی که حضرت معیّن فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیّت آمدند، به ایشان گفتم :
امام علیه السلام مرا وعده داده که در آخر این روز به اینجا تشریف می آورند. پس مهیّا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.
شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند.
هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند :
من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامّرا به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسایل خود را بیاورید. اوّل کسی که ابتدا به سوال کرد نضر بن جابر بود.
او گفت :
یا بن رسول الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او بر گرداند. حضرت فرمودند :
او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد.
پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجت های آنان را برآورده می نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامّراء مراجعت نمودند.
ترجمه ۱۲۳ ـ (فضیلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست; هر کس عمل بدى انجام دهد، کیفر داده مى شود; و کسى را جز خدا، ولىّ و یاور خود نخواهد یافت. ۱۲۴ ـ و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که ایمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت مى شوند; و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد.
شان نزول در تفسیر «مجمع البیان» و تفاسیر دیگر چنین آمده است: مسلمانان و اهل کتاب هر کدام بر دیگرى افتخار مى کردند، اهل کتاب مى گفتند: پیامبر ما، قبل از پیامبر شما بوده است، کتاب ما، از کتاب شما سابقه دارتر است، و مسلمانان مى گفتند: پیامبر ما، خاتم پیامبران است، و کتابش، آخرین و کامل ترین کتب آسمانى است، بنابراین ما بر شما امتیاز داریم و طبق روایت دیگرى یهود مى گفتند: «ما ملت برگزیده ایم، و آتش دوزخ جز روزهاى معدودى به ما نخواهد رسید» (وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ اِلا أَیّاماً مَعْدُودَةً) و مسلمانان مى گفتند: ما بهترین امت ها هستیم; زیرا خداوند درباره ما گفته است: (کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ) آیه فوق نازل شد و بر این ادعاها قلم بطلان کشید، و ارزش هر کس را به اعمالش معرفى کرد.
تفسیر در این دو آیه، یکى از اساسى ترین پایه هاى اسلام بیان شده است، که ارزش وجودى اشخاص و پاداش و کیفر آنها هیچ گونه ربطى به ادعاها و آرزوهاى آنها ندارد، بلکه تنها بستگى به عمل و ایمان دارد، این اصلى است ثابت، سنتى است تغییرناپذیر، و قانونى است که تمام ملت ها در برابر آن یکسانند. لذا در آیه نخست مى فرماید: «فضیلت و برترى به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست» (لَیْسَ بِأَمانِیِّکُمْ وَ لا أَمانِیِّ أَهْلِ الْکِتابِ). آنگاه اضافه مى کند: «هر کس عمل بدى انجام دهد کیفر خود را در برابر آن خواهد گرفت و هیچ کس را جز خدا ولىّ و یاور خویش نمى یابد» (مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَ لا نَصیراً). در ذیل این آیه، حدیثى در منابع شیعه و اهل تسنن وارد شده که پس از نزول این آیه، بعضى از مسلمانان آن چنان در وحشت فرو رفتند که از ترس به گریه افتادند; زیرا مى دانستند انسان، خطاکار است و بالاخره ممکن است گناهانى از او سرزند، اگر بنا باشد هیچگونه عفو و بخششى در کار نباشد، کیفر همه اعمال بد خود را ببیند کار، بسیار مشکل خواهد شد و لذا به پیامبر(صلى الله علیه وآله)عرض کردند که این آیه چیزى براى ما باقى نگذارده است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «قسم به آن کس که جانم به دست او است، مطلب همان است که در این آیه نازل شده، ولى این بشارت را به شما بدهم که موجب نزدیکى شما به خدا و تشویق به انجام کارهاى نیک گردد، مصائبى که به شما مى رسد کفاره گناهان شما است حتى خارى که در پاى شما مى خلد»! و بلافاصله مى فرماید: «و هم چنین کسانى که عمل صالح به جا آورند و با ایمان باشند اعم از مرد و زن آنها وارد بهشت خواهند شد و کمترین ستمى به آنها نمى شود» (وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً) و به این ترتیب، قرآن به تعبیر ساده معمولى، به اصطلاح «آب پاک» به روى دست همه ریخته است و وابستگى هاى ادعائى، خیالى، اجتماعى، نژادى و مانند آن را نسبت به یک مذهب به تنهائى بى فایده مى شمرد، و اساس را ایمان به مبانى آن مکتب و عمل به برنامه هاى آن معرفى مى کند. ممکن است کسانى از جمله وَ لا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَ لا نَصیراً: «هیچ کس را سرپرست و یاور در برابر گناهان نمى بیند» چنین استدلال کنند که با وجود این جمله مسأله شفاعت و مانند آن به کلى منتفى خواهد بود و آیه را دلیل نفى مطلق شفاعت بگیرند. اما همان طور که سابقاً هم اشاره کرده ایم، معنى شفاعت این نیست که شفیعان همانند: پیامبران، امامان و صالحان، دستگاه مستقلى در برابر خداوند دارند، بلکه شفاعت آنها نیز به فرمان خدا است و بدون اجازه او، و شایستگى و لیاقت شفاعت شوندگان، هیچ گاه اقدام به شفاعت نخواهند کرد. بنابراین، چنین شفاعتى سرانجام به خدا باز مى گردد، و شعبه اى از ولایت، نصرت و کمک و یارى خداوند محسوب مى شود.
ترجمه ۱۲۵ ـ دین و آئین چه کسى بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آئین خالص و پاک ابراهیم گردد؟! و خدا ابراهیم را به دوستى خود، انتخاب کرد. ۱۲۶ ـ آنچه در آسمان ها و زمین است، از آنِ خداست; و خداوند به هر چیزى احاطه دارد.
تفسیر در آیات قبل، سخن از تأثیر ایمان و عمل بود و این که انتساب به هیچ مذهب و آئینى، به تنهائى اثرى ندارد، در عین حال، در آیه مورد بحث براى این که سوء تفاهمى از بحث گذشته پیدا نشود، برترى آئین اسلام را بر تمام آئین ها با این تعبیر، بیان کرده است: «چه آئینى بهتر است از آئین کسى که با تمام وجود خود، در برابر خدا تسلیم شده، و دست از نیکوکارى بر نمى دارد و پیرو آئین پاک خالص ابراهیم است» (وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً). البته آیه به صورت استفهام بیان شده، ولى منظور از آن گرفتن اقرار از شنونده، نسبت به این واقعیت است. در این آیه سه چیز مقیاس بهترین آئین شمرده شده: نخست تسلیم مطلق در برابر خدا «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ» دیگر نیکوکارى «وَ هُوَ مُحْسِنٌ» . منظور از نیکوکارى در اینجا هر گونه نیکى با قلب و زبان و عمل است، در حدیثى که در تفسیر «نور الثقلین» در ذیل این آیه از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده در پاسخ این سؤال که منظور از احسان چیست؟ چنین مى خوانیم: أَنْ تَعْبُدَ اللّهَ کَأَنَّکَ تَراهُ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ فَاِنَّهُ یَراکَ: «احسان (در این آیه) به این است که هر عملى در مسیر بندگى خدا انجام مى دهى آن چنان باشد که گویا خدا را مى بینى و اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند و شاهد و ناظر تو است» و سومى «پیروى از آئین پاک ابراهیم است» «وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً» در پایان آیه دلیل تکیه کردن روى آئین ابراهیم را چنین بیان مى کند: «خداوند ابراهیم را به عنوان خلیل خود انتخاب کرد» (وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً). سپس در آیه بعد اشاره به مالکیت مطلقه پروردگار و احاطه او به همه اشیاء کرده، مى فرماید: «آنچه در آسمان ها و زمین است ملک خدا است; زیرا خداوند به همه چیز احاطه دارد» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء مُحیطاً). اشاره به این که: اگر خداوند ابراهیم(علیه السلام) را دوست خود انتخاب کرد، نه به خاطر نیاز به او بود; زیرا خدا از همگان بى نیاز است، بلکه به خاطر سجایا و صفات فوق العاده و برجسته ابراهیم بود.
«خلیل» ممکن است از ماده «خُلَّت» (بر وزن حجت) به معنى «دوستى» بوده باشد و یا از ماده «خَلَّت» (بر وزن ضربت) به معنى «نیاز و احتیاج». در این که: کدام یک از این دو معنى به مفهوم آیه فوق نزدیک تر است، در میان مفسران گفتگو است: جمعى معتقدند: معنى دوم نزدیک تر به حقیقت آیه مى باشد; زیرا «ابراهیم» (علیه السلام) به خوبى احساس مى کرد در همه چیز بدون استثناء نیازمند به پروردگار است. ولى از آنجا که آیه فوق مى گوید: خداوند این مقام را به ابراهیم(علیه السلام) داد، استفاده مى شود که: منظور همان معنى دوستى است; زیرا اگر بگوئیم خداوند ابراهیم(علیه السلام) را به عنوان دوست خود انتخاب کرد بسیار مناسب به نظر مى رسد، تا این که بگوئیم: خداوند ابراهیم(علیه السلام) را نیازمند خود انتخاب کرد. به علاوه، نیازمندى مخلوقات خدا اختصاصى به ابراهیم(علیه السلام) ندارد، چنان که در آیه 15 سوره «فاطر» مى خوانیم: یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللّهِ: «اى مردم! شما همه نیازمند درگاه خدائید». به خلاف دوستى خداوند که همگى در آن یکسان نیستند. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) چنین مى خوانیم: خداوند اگر ابراهیم(علیه السلام) را به عنوان خلیل (دوست) انتخاب کرد، نه به خاطر نیاز به دوستى او بود، بلکه به خاطر این بود که: ابراهیم(علیه السلام) بنده مفید پروردگار و کوشا در راه رضاى او بود این روایت نیز شاهد بر این است که خلیل در اینجا به معنى دوست مى باشد. و اما این که ابراهیم(علیه السلام) چه امتیازاتى داشت که خداوند این مقام را به او بخشید، در روایات علل مختلفى براى آن ذکر شده، که همه آنها مى تواند دلیل این انتخاب بوده باشد. از جمله این که: در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: اِنَّمَا اتَّخَذَ اللّهُ اِبْراهِیْمَ خَلِیْلاً لاِ َنـَّهُ لَمْ یَرُدَّ أَحَداً وَ لَمْ یَسْئَلْ أَحَداً قَطُّ غَیْرَ اللّهِ: «خداوند از این جهت ابراهیم را به عنوان خلیل خود انتخاب کرد که: هرگز تقاضا کننده اى را محروم نساخت و هیچ گاه از کسى جز خدا تقاضا نکرد» و از بعضى از روایات دیگر استفاده مى شود: این مقام بر اثر کثرت سجود، اطعام گرسنگان، نماز در دل شب و یا به خاطر کوشا بودن در راه اطاعت پروردگار بوده است.
از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله پرسش شد بهترین بندگان خدا کیست؟ فرمودند:
کسانى اند که چون نیکى کنند مسرور بگردند و هنگامى که بدى کنند طلب آمرزش کنند و بهنگام بخشش سپاس پروردگار را بجاى آورند و اگر ببلاها گرفتار شوند صبر کنند و زمان خشمگینى بگذرند.
هر مؤمنى که شرح نیاز و سختى اش، نزد کافر یا مخالف مذهب خود برد چنان است که گویى شکایت خداوند عزّ و جل را نزد یکى از دشمنانش برده است، و هر مؤمنى که شرح نیاز و سختى نزد مؤمنى برد گویى شکایت نزد خداوند برده است.
از اول انقلاب تاکنون، گویا در همه ی قضایا، دستی پشت سر این انقلاب آن را یاری کرده است.
تکلیفمداری, تکلیفگرایی
این، تا وقتی است که رابطهی خودمان با خدا و نحوهی ایمان و عمل خویش را حساب شده و دقیق تنظیم کنیم و در درجهی اول، برایمان انجام تکلیف مهم باشد. شما آقایان، هر اقدامی که میخواهید انجام بدهید و هر حرفی که میخواهید بزنید و هر انتصابی که میخواهید بکنید، تکلیف را در نظر داشته باشید. 1368/11/01
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانان که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
خدا یک نمونه میآورد، ... اگر بپرسی مؤمن چگونه است، مؤمن را در یک تابلوی روشن و مشخّص به تو معرّفی میکند؛ او کیست؟ او زن فرعون است؛ شاهزادهخانمِ دستگاهِ مصر. این یک نفر ایمان آورده. آنچه او را از فرعون جدا میکند ایمان او است؛ آنچه او را به موسیٰ نزدیک میکند ایمان او است؛ این ایمان را [هم] با عمل همراه میکند. در داخل خانهی فرعون، موسایی بودن کار آسانی نیست.
شهید احمدرضا مظلومی شهادت: 6خرداد1366 | ترور در شهر صور لبنان توسط اسرائیل
آخرین حرفهایم برای همه آنها که در انقلابی که با خون عزیزترین افراد جامعه به ثمر رسیده مسئولند و پشت میز نشستهاند و حق امضا دارند و در کل همهی مدعیان انقلاب ... برادر و خواهر مسلمان از تو تقاضا میکنم به امام خمینی بیندیش چون به عقیدهی من ما که میگویم امام خمینی، باید به امام بودن ایشان عمل کنیم چون اگر عمل نکنیم و حرف بزنیم از رجوی بدتر خواهیم بود. خلاصه از همه خواهش میکنم بیش از حد به امامت امام فکر و اندیشه کنند ...
صلوات گناهان را ریشه کن مى کند ... | نامگذاری در دین اسلام ... | احادیث اسلامی را به نوجوانان خود بیاموزید ... | به فرزندان خود احترام بگذارید و ... | نماز ... | شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی ...
انتقام سخت تر ... | این تفاوت ها از کجا تا به کجا و چگونه رقم خورده است؟ ... | عاملان ترور شهید را مجازات کنید و تلاشهای علمی او را ادامه دهید ... | شهید محسن فخری زاده ...
عاقبت قاتلان امام حسین(ع) ... | امام سید علی حسینی خامنه ای | شهید حاج قاسم سلیمانی | شهید محسن فخری زاده (از دانشمندان حوزه هستهای)
نعمت ... | مشکل اقتصاد کشور نداشتن راهکار نیست همت، شجاعت و پیگیری جدی نیاز است ... | بسیج ... | شهید محسن فخریزاده ... | شهید حاج قاسم سلیمانی ...
اِدفَعُوا أمواجَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ، ما المُبتَلَى الَّذی استَدَرَّ بِهِ البَلاءُ بِأحوَجَ إلَى الدُّعاءِ مِنَ المُعافَى الَّذی لا یَأمَنُ البَلاءَ. امواج بلا را با دعا پس زنید؛ بلادیدهاى که بلا جانش را به لب رسانده است نیازش به دعا بیشتر از عافیت چشیدهاى نیست که از بلا در امان نیست.
بحار الانوار، ج 37، ص 301
گشایش پس از به اوج رسیدن بلا
گشایش پس از به اوج رسیدن بلا
امام علی علیه السلام فرمودند:
عندَ تَناهِی البلاءِ یکونُ الفرَجُ.
با به اوج رسیدن بلا، گشایش حاصل مىشود. بحار الانوار: 78/12/70
شاخصهای حکومت علوی یعنی عدالت، پارسایی، مردمی و پاکدامن بودن معیار ارزیابی مسئولان است/ در زمینه اقتصاد باید قوی، پرحجم و باکیفیت کار کرد و مسئولان اقتصادی در حل مشکلات باید شب و روز نشناسند.
هرگونه مذاکره با آمریکاییها منتفی است ...
قطع امید از اروپا (درباره مسائلی نظیر برجام و اقتصاد ) ...
هرگونه مذاکره با آمریکاییها منتفی است/ ارتباط و ادامه مذاکره با اروپا ایراد ندارد اما باید از آنها درباره مسائلی نظیر برجام و اقتصاد قطع امید کنید. باید با نگاه شک آلود به وعده های آنها، از روند مسائل مراقبت جدی کرد/ برجام هدف نیست، وسیله است و اگر به نتیجه برسیم که با آن، حفظ منافع ملی امکان پذیر نیست آن را کنار میگذاریم. 1397/06/07
مردم هميشه در صحنه، در تمام صحنهها حاضر باشيد تا دشمن نتواند به انقلاب اسلامى لطمه بزند، در جماعات، نماز جمعه، توسلها، شركت نمائيد. از شما مىخواهم كه راه شهدا، مجروحين، مفقودين را ادامه دهيد وگرنه مسئول خواهيد بود.والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاریخ شهادت : 1394/11/12 | محل شهادت : نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
و سختترین و مشکلترین کار ماندن و گوش به فرمان و اطاعت کردن از ولی و رهبر میباشد، که بارها و بارها تأکید داشتند که هان ای فرزندان روح الله! دارد تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم رخ میدهد، مراقب باشید. مراقب باشید و اجازه ندهید داستان کربلا دوباره تکرار گردد. نگذارید داستان اندلس دوباره تکرار گردد.
امام خامنه ای: خاطره ى شهدا را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.
شهید عباس مصر
امام خامنه ای:
امروز هدف جنگ نرم دشمن و جنگ پنهان دشمن، این است که مردم را از عرصهی جهاد و مقاومت دور کند، مردم را نسبت به آرمانها بیتفاوت کند؛ هدفشان این است. تبلیغات وسیعی که میلیاردها دارند خرجش میکنند، با این هدف انجام میگیرد که ملّت ایران را - که با مقاومت خود، با ایستادگی خود توانسته قدرتهای جهانی را، سلطههای بزرگ را در بسیاری از خواستههایشان ناکام بگذارد - مأیوس کنند و از صحنه خارج کنند؛ هدف این است. حتّی اگر فشار اقتصادی هم میآورند، هدف این است؛ اگر فشار سیاسی هم میآورند، هدف این است؛ اگر فشار امنیّتی هم میآورند، هدف این است. اینکه ما خیال کنیم دشمن یک جنگی را میخواهد شروع کند و یک بخشی از کشور را تصرّف کند، اینها یک چیزهای قدیمیای است؛ امروز اینها مطرح نیست و دشمن این را نمیخواهد. امروز دشمن اگر هم به فرض، یک کار نظامی را انجام میدهد، با آن هدف است؛ با هدف تصرّف فضای فکری و روحی کشور است؛ [اگر] کار اقتصادی میکنند به این نیّت است؛ [اگر] کار امنیّتی میکنند، کار روانی میکنند، از فضای مجازی استفاده میکنند، از ماهواره استفاده میکنند، از رادیوها و تلویزیونها استفاده میکنند، از مبلّغان دهانبهمزد و سخنبهمزد در اطراف دنیا استفاده میکنند، همه با این هدف است.
خب، در یک چنین شرایطی آن چیزی که میتواند ملّت را سَرپا نگه دارد، در آنها شوق و طراوت به وجود بیاورد، یاد شهدا است؛ یعنی از جملهی عوامل مهم، یاد شهدا است؛ لذاست که مسئلهی یادبود شهدا و این کنگرههای بزرگی که برای شهدا تشکیل میشود، خیلی مهم است؛ اینها خیلی باارزش است.
بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی ۱۳۹۵/۰۷/۰۵